منوی اصلی آخرین مطالب
آرشیو وبلاگ لوگو آمار وبلاگ
نقش طایفه مرادقلی و تیره های وابسته در انقلاب و دفاع مقدس
بسم الله الرحمن الرحیم الحمد الله و الصلاه و السلام علی رسول الله و علی آله و اصحابه المنتجبین لقد کان فی قصصهم عبره لاول الاالباب ما کان حدیث یفترا و لکن تصدیقاً الذی بین یدی تفصیل کل شی و هدی و رحمه لقوم یومنون هدیه به پیشگاه بنیانگذار این نظام و فجر آفرین این عصر و تقدیم به پیشگاه همه حامیان و یاران و دلباختگان و دلدادگان و همه فدائیان و قربانیان شهداء این مسیر و این نظام و این مکتب و شهداء گرانقدری که با محوریت شهید بزرگوار مهندس تیمور مرادقلی امروز به یاد و ذکر و فکر انها جمع شدیم از همه دست اندرکاران سپاس گذاریم و مقدم همه شما بزرگواران ، مردم شریف و ارزشمند خانواده های مکرم شهدا ، مسئولین عزیز و روحانیت بزرگوار و خاصّه برادر ارزشمند و والا مقام آقای آیت الله طباطبایی سید ضیاءالدین مقدم همه تان را گرامی می داریم . اگر بنا باشد ما فلسفه یاد و یادمان و یادواره را در چنین نشستی بازگو کنیم و ذکر کنیم قطعاً در توان و در عرضه و علاوه در فرصت نیست چون بخش عظیمی از قرآن ستون حجیمی از قرآن در راستای یادواره است ما از نعمت کتابی برخورداریم که از آغاز تا فرجام رگبار ذهن ما را متوجه یاد و یادواره می کند به قدری هم در قرآن به این پدیده اهمیت داده می شود که گاه سور به نام یادواره است ، چرا سوره ای به نام یونس ، چرا سوره ای به نام هود ، چرا سوره ای به نام یوسف ، چرا سوره ای به نام ابراهیم ، چرا سوره ای به نام مریم ، چرا سوره ای به نام محمد (ص) و چرا سوره ای به نام نوح ، اگر بنا بر مسئله قدمت و پیشینه بود آدم مقدم بر نوح است اگر بنا بر مسئله حق و ذیحقی بود آدم بر جامعه بشری از همه ذیحق تر می باشد چون ابوالبشرمی باشد و حوا ام البشر هست اما سخن از نوح و یادواره نوح است . اگر بنا بر مسئله تکریم ظاهری بود خیلی از افراد استحقاق تکریم بالا و والا داشتند هیچ کس به قدرت سلیمان نبود به نص قرآن می گوید ابر و باد و مه و خورشید و فلک قرآن مگه هدهد و مورچه همه در خدمت اما به نام سلیمان سوره نداریم اما به نام مریم سوره داریم به نام یونس سوره داریم به نام هود سوره داریم رازش چیه، رمزش چیه ، لقد کان فی قصصهم عبره قرآن کتاب قصه سرایی نیست داستان نویسی نیست حکایت گویی نیست افسانه پردازی نیست قرآن برای بیان زندگی قهرمانان جریانات است تا برای دیگران عبرت باشد جریان حق ابراهیم می شود عبرت ، موسی و عیسی می شود عبرت، داود و سلیمان می شود عبرت ، جریان باطل شداد و نمرود هم می شود عبرت ، جریان باطل سوره ابولهب داریم جریان حق هم سوره نوح داریم یعنی هر دو باید گفته شود تا اول الالباب به مقایسه بر بیایند نسبت سنجی انجام بدهند موازنه در دست داشته باشند راه انتخاب درست را هم پیش بگیرند ، اگر قرآن فقط زندگی انبیاء را می فرمود ولی زندگی اشقیا را نمی گفت شاید محاسبه و مقایسه کار دشواری بود ولی نظام هستی نظام نور و ظلمت ، نظام شب و روز ، هم نظام بهمن است و هم نظام تیر ماه ، گرما را ببینید سرما را هم ببینید، فراز را ببین ، فرود را هم ببین، راحتی را ببین سختی را هم ببین ، نوش عسل را ببین و نیش زنبور را هم ببین ، طراوت و شادابی خوشبویی گل را ببین و تیزی و درد و سوز خار را هم ببین ، لقد کان فی قصصهم عبره اگر پیشکسوت های ایثار و فداکاری ، اگر پیش قراولای دین و تعهد و مسئولیت پذیری یعنی زندگی آیت الله سید محمد تقی طباطبائی در این استان بازگو نشود مدعیان سید محمد تقی وار فراوان می شوند باید زندگی آن بزرگان بازگو شود تا دیگران خود را با این مناره انقلاب به محاسبه و مقایسه بگذارند چرا قرآن می گوید و السابقون السابقون چرا کسانی که در مسیر راه در ایستگاه چهلم و پنجاهم و شستم پا بر پله قطار انقلاب گذاشتند به پیشکسوت های انقلاب با نهایت گستاخی و بی ادبی جرات می کنند که ناسزا بگویند برای اینکه من پیشکسوت را پیشکسوت معرفی نکردم ، بستر فراهم شد فروع خودش را جایگزین اصول می داند ،تابع خودش را ذیحق بر مطلوب می شناسد بچه پا روی حلقوم پدر می گذارد انقلاب پدر دارد ، انقلاب پیشکسوت دارد ، انقلاب طلایه دار دارد انقلاب پیش قراول دارد ، انقلاب پیشتاز دارد ، آن زمانی که آب دهان می خشکید که نسبت به رژیم نگاه چپی یا سخن تندی گفته شود باید دید سید محمد تقی چه بود جایگاهش چه بود ، اگر در زندگینامه شهید تیمور مرادقلی می آید که با او ارتباط داشت با آن عالم ، نشانه افتخار ، نشانه دینداری است ، لقد کان فی قصصهم عبره لاول الاالباب. میدان شهدای قم بعد از باز شدن طلسم مردم می ریختند بیرون و سر و صدا به راه می انداختند با یک روحانی بزرگواری داشتیم می رفتیم گفتیم امروز دارند راهپیمایی می کنند ما هم شرکت کنیم گفت نه نه نه برویم که کار داریم ، رفت بعد از انقلاب شده کاره ای ، چنان شده نان دو آتشه ، داغ ، تریبون در اختیارش بود به مسئولین ناسزا می گفت با ما هم ، هم شغل و هم لباس و هم مرام بود ، یه وقتی خودمونی و خصوصی گفتیم یادت است میدان فلان جا فرار کردی و جرات ایستادن نداشتی چه شده که امروز از تریبون نعره می زنی فریاد بر می آوری و به دیگران ناسزا می گویی . در معیت برادرمون جناب آقای تهرانی زاده داشتیم می آمدیم چون صبح امروز پروازمان کنسل شد به نام آسمان ، گفتند به خاطر بدی آب و هوا ما قدرت پرواز نداریم ، نامش هم آسمان بود بعد گفتند ایرانر پرواز دارد گفتیم ما همان ترک ایران ایر می نشینیم و می رویم . راهپیمایی کردند گلوله زدند و آنها را کشتند پدر رفته بدن پسر را تحویل بگیرد گفتند ما سه تا گلوله حرام کردیم برای پسرتون اگه پول سه گلوله را بدهی بدن بچه را تحویل می دیم پول سه گلوله را به رژیم پهلوی داد تا بدن بچه را در داخل نمک زار قم نندازند بدن را تحویل گرفتند آوردند مازندران ما اولین منبر شهید مازندران را رفتیم و می دانیم شهید در آن عرصه و قصَه چه بود و چه بود ولی به ما گفتند شهید مهندس تیمور مرادقلی اولین شهید این استان است بیوگرافیش را به ما می دادین خیلی ممنون می شدیم فرمود والله منم بیوگرافیش را ندارم ما هم نداریم حالا اگر سوال کنیم چند درصد بیوگرافی پیشتازان انقلاب را در این استان دارند . برادرم جناب سرهنگ فرمود دیشب با جناب آقای مهندس هاشمی استاندار عزیز رفتیم بیت این شهید بزرگوار فرمود گزارش دادیم گفتیم مسئله انقلاب در استان ما به سال 30 بر می گردد چقدر از انقلابیون سال 30 زندگیشان در منظر قرار می گیرد رهبر معزز و معظم انقلاب در قالب یک امر فرمود حتماً برای شهدا باید یادواره بگذارید مطرح کنید زنگیشان را . در محضرشان علما اصفهان آمدند به همراه فرماندهان سپاه از جمله آقای مرتضی قربانی آیت الله امامی ، آیت الله طاهری که آن زمان امام جمعه اصفهان هم بود عرض کردند آقا ما برای 70 سردار رشید اسلام شهید شده در متن انقلاب می خواهیم یادواره بگذاریم از شما می خواهیم دعوت کنیم برای سخنرانی فرمودند من که دیگر حالا با جایگاهم نمی توانم برای سخنرانی بیام شروع کردند گزارش دادن آقا ما میدان را می خواهیم به نام فلان سردار کنیم فلان مکان را می خواهیم به نام فلان سردار کنیم برای تمام این سرداران می خواهیم مجسمه بسازیم آقا گوش کرد و گوش کرد و گوش کرد فرمود ما در اسلام اصلا فرهنگ مجسمه سازی نداریم به دنبال مجسمه سازی نرید که به نام این شهید و آن شهید مجسمه بسازیم این مقداری هم که ما داریم مربوط به مفاخر ما در گذشته بود دست به ترکیبشان نزدیم این مربوط به مرحوم ابوالقاسم فردوسی ، آن مربوط به حافظ ، آن مربوط به سعدی و مربوط به فلان حکیم می باشد دست نزدیم و گر نه در اسلام ما فرهنگ مجسمه سازی نداریم ولی بیایید زندگینامه این بزرگان جبهه و جنگ را برجسته کنید . سفارشات را ، وصیتنامه ها را ، کلمات قصارشان را ، دست نوشته هایشان و نامه هایشان را اینها سرمایه های بی نظیریند برای این جامعه و نظام ما اگر بنا باشد برای شهید بزرگوار مهندس مرادقلی تجلیل به عمل بیاوریم ، چیه، برادر عزیزم به عنوان شاگرد این عزیز آمده خاطره گویی کرده ، نماز اول وقتش ، نظم و انضباتش ، نظافت و بهداشتش ، ادب و فروتنی اش احترام گذاشتن به بزرگترهاش ، و امسال اینها . اینها را ما باید الگو سازی کنیم در جامعه فقر فرهنگی مان را از این طریق جبران کنید . به گونه ای نباشم که نوجوان و جوان ما بجای اینکه بیاد تابع این جوانان غیرتمند نظام باشند فلان جوان نمی دانم فلان رشته کزایی دنیا را عکسش را برای خودش الگو قرار دهد ، فلان هنرپیشه کزایی ته سیگارش افتخار باشد ، قلم دستش برای آنها سند عزت باشد ، نوع گویش و پوششش برای آنها الگو باشد ، چرا ما درکنار دریا لب تشنه له له میزنیم ، مگر اینها سرمایه های ما نیستند مگر برای ما زندگی این بزرگواران به نص قرآن جنبه الگویی ندارد . لقد کان فی قصصهم عبره لاول الا الباب ما کان حدیث برای وقت گذرانی نیامدیم جمع بشویم برای سرگرمی نیامدید جمع بشوید قطعاً برای تقدیر و تشکر آمدید و جای تشکر هم دارد . برادرم پیام از رئیس بنیاد شهید کشور ، برادرم پیام از وزیر آموزش و پرورش ، تجلیل از این جایگاه می شود ارزشمند ، می شود ذی قیمت ، اینها برای ما جزء سرگرمی نیست ، حدیث گویی نیست ، وقت گذرانی نیست ، افسانه سرایی نیست ، واقعیت هایی است که در اختیار ماست ما اگر بنا باشد نوع زندگی یک عالم برجسته آخوند همدانی ، مرحوم بهجت برایمان بشود جنبه. آیت الله مقتدانی با هم داشتیم می رفتیم فرودگاه یک خاطره نقل کرد از مرحوم ایت الله العظمی بروجردی گفت مرحوم آقای بروجردی یک روز دیر آمد درس سرش شلوغ بود بعضی از طلبه ها شروع کردن به وز وز کردن ، آقا اینجا نشسته بودیم به منتظر شما ، وقت ما تلف شد، گفت چی ،گفتند وقت ما تلف شد ، گفت من فقط سر درس نشستم به انتظار استاد تا بیاد برای این که بیکار نباشم 12 جزء قرآن را حفظ کردم ، این ها می شود برای ما الگو . اینها کی بودند که خدا این توفیق را به آنها داد و توانستند به مقام رفیع شهادت دست پیدا کنند ، چرا بنده عرضه ندارم قطعاً زندگی من خوانایی با زندگی آن ندارد ، قطعاً گروه خون من همسویی با گروه خون آن ندارد ، قطعاً هدفمندی و هدف گیری زندگی من با هدف گیری زندگی آن فرق دارد بنده باید بنشینم فکر کنم که کجای زندگیم گیر است که انها شده اند برای من الگو و من نتوانستم برای آنها بشوم پیرو ، والله زندگی اینها برای ما درس حیات ، درس دین می باشد درس عقیده است ، درس ایمان است ، درس چگونه زیستی است ، ما خیلی الگو داریم ، خیلی سرمایه داریم ، خیلی نعمت داریم ، دیروز برادر عزیزی با من همراه شد خواستیم برویم یکجایی سر بزنیم به من گفت من در جبهه با آقای میر حسینی حشرو نشر داشتم منتها من در لشکر 25 و او توی لشکر مربوط به کرمان جوانی 21 ساله بود اما باهوش ، چالاک ، چابک ، هوشمند ، فعال ، همیشه زندگی او مد نظر من می باشد ما چقد میرحسینی ها را ملاک قرار دادیم چقدر سرداران رشید اسلام را ملاک قرار دادیم . چقدر فرهیختگان را ملاک قرار دادیم ، چقدر علماء دین مان را ملاک قرار دادیم . چقدر ما تجلیل می کنیم از سرمایه های خودمان، قدردانی می کنیم از نعمتهای خدادادی ، این جلسه نمی دانم بعد از چندسال ، زمان شهادتش تا به الان فکر کنم حدود 36 تا 37 سال ، بعد از سی و اندی سال بعنوان پیش قراول شهید و شهادت مجلسی برگزار شد ، طایفه عزیز مرادقلی تشریف آوردند ما آنها را زیارت کردیم فرمودند ما چنین تصمیمی داریم ، گفتیم بسیار زیباست فرمودند ما بالغ بر 100 شهید مربوط به طایفه مرادقلی یا طوایف وابسته و قلمروی و حوزه مرادقلی داریم گفتم چرا این شهداء را برجسته نمی کنید آنوقت به نوع دیگری خدای ناکرده یاد بشوید . شما این سرمایه های پر ارزش را دارید شما را با این سرمایه ها بشناسند شما را با این نعمتها بشناسند ، چرا فلان خیابان که 20 تا شهید دارد نام شهدا را نگذاریم ، چرا فلان میدانی که در قلب شهید و شهادت است نام شهید را نبینیم ، چرا فلان فرودگاهی که برجسته ترین شهید منطقه را دارد نام فرودگاه را با آن شهید نشناسیم ، عالم باید ترویج شود شهید باید ترویج شود ، خدمتگزاران باید ترویج شوند شما توی این شهر خیلی سرمایه دارید ، خیلی خیلی شما کسی دارید که یک کتابخانه هدیه کرده است به این مردم ، تا به الان 3 نفر داریم که کتابخانه ها را هدیه کردند چه کسانی می شناسند در عرصه فرهنگی ، در همین شهر در همین استان بدون داشتن پایگاه مستقل مربوط به خودشان رزمندگان شما از اینجا می رفتند به رزمندگان دیگر می پیوستند می رفتند توی جبهه دست دوم نگاه می شدند اما چقدر افتخار آفریدند چقدر عزت بوجود آوردند چقدر ما تجلیل از اینها بعمل می آوریم . عرضم خدمت شما بزرگواران تشکر اما این که تا اینجا . از اینجا به بعد تنبه و آگاهی که سعی کنید سرمایه هایتان را ضایع نفرمائید . از این شهید بزرگوار هم صمیمانه سپاسگزاریم . امیدواریم این شهید و دیگر شهیداء در این دیار ما بشوند تابلوی هدایت و رحمت لقوم یومنون باشند که استان ما را در بیرون منطقه به چیزی دیگری معرفی نکنند این عزیزان . در تهران الان فلان پل به نام فلان شهید برجسته است ، فلان معبر به نام فلان شهید برجسته است ، آیا استحقاق دارد این استان در متن کشور ، توی پایتخت مملکت ، جایگاهی برای شهید و شهادت باشد یا نه ، دوستانی هستند آقای میرشکار یا دیگران مجربند در تهران هم عزیزان دستی دارند . لا اقل یک نقطه یک جایی برای عرضه کالاهای فرهنگی و معنوی و ارزشی و اعتقادی این استان . شهید مرادقلی یکی از این تابلوهای زیبا و ارزشمند است از تصدیعی هم که به عمل آوردیم عذر خواهی می کنیم.
موضوع مطلب : یکشنبه 92 اسفند 25 :: 9:6 صبح :: نویسنده : محمد مرادقلی
|